سیمای دو همسایه در آیینه تاریخ: مروری انتقادی بر جایگاه و روایت تاریخ عثمانی در آموزش رسمی تاریخ در ایران
کد مقاله : 1075-CNF
نویسندگان
توران طولابی *
دانشگاه لرستان، دانشکده ادبیات و علوم انسانی، گروه تاریخ
چکیده مقاله
پیشینه اشتراکات و پیوندهای فرهنگی ایران و آسیای صغیر به روزگار کهن می‌رسد. این تعاملات فکری و فرهنگی در دوره صفوی و تحت تأثیر برآمدن دولت شیعی صفوی در برابر دولت سنی عثمانی تا اندازه‌ای به محاق رفت. اما حضور و فعالیت ایرانیان در آسیای صغیر متوقف نشد و مهاجرت و پناهندگی طیفی از هنرمندان و اهل ادب ایرانی به عثمانی و گرایش سلاطین عثمانی به فرهنگ ایرانی و زبان فارسی پیوندهای دیرینه را در میانه‌ی منازعات سیاسی، نظامی و ایدئولوژیک حفظ کرد. پژوهش حاضر بر محور این پرسش نگارش یافته است که جایگاه عثمانی‌شناسی و ترکیه‌شناسی در متون درسی تاریخ چگونه است؟ بررسی متون درسی تاریخ در سطح مدارس و دانشگاه حاکی از آن است که این موضوع در کتب تاریخ مدارس، عمدتاً به برخی مسائل سیاسی و رویارویی‌های‌ نظامی بر محور دوره‌ی صفویه و یا قاجاریه فروکاسته شده است. در حالی که مناسبات دو دولت، دارای بعد پررنگ فرهنگی و فکری است، اما در آموزش تاریخ عملاً این بعد نادیده گرفته شده است. این در حالی است که مطالعه‌ی تجربه‌ی تاریخی دو کشور ایران و ترکیه و مشخصاً تجربه‌ی گذار آنان به تجدد، می‌تواند الگوی مناسبی برای فهم بهتر سرشت تحولات معاصر این دو بستر و مقوله‌ی تجدد در جهان اسلام پیش رو نهد. فروکاستن مناسبات ایران و عثمانی به مسائل سیاسی و نظامی و تقلیل تجربه‌ی تجدد در دو کشور به افراد- همچون رضاشاه و آتاتورک- حکایت از عدم شناخت چیستی تحولات عثمانی و ترکیه‌ی جدید دارد که همچنان در ایران گرفتار خوانشی سطحی است.
کلیدواژه ها
ایران، عثمانی، ترکیه‌ی جدید، آموزش، تجدد، رضاشاه، آتاترک
وضعیت: پذیرفته شده برای ارائه شفاهی